دختر با عاطفه
فاطمه ی عزیزم...سلام یادداشت به تاریخ،دوشنبه 95/4/30 امروز دقیقا،2 سال و شش ماهت،تموم شد،عزیزم... دیگه برای خودت خانمی شدی....حرف زدنت کامل شده....راه رفتنت همینطور... تازه چلچله شدی....شیرین عین عسل.... از شیطونی هات چی بگم،مادر......چند هفته ای مریض بودی،تب بالایی داشتی و پایین نمیومد ک مجبور شدی،اولین آمپولهای عمرت رو هم بخوری ،تا تب رو بیاریم پایین.... خیلی هم مهربون هستی،عزیزم....میاد منو بغل میکنی و میگی:مامان،خیلی دوستت دارم....بعدم بوسم میکنی.... قربونت بشم،عشق کوچیک من.... الان خدا رو شکر،خوبی... ان شالله سلامت و عاقبت به خیر باشی،عزیزم... این عکسم،دیشب ازت گرفتم..... ...
نویسنده :
مامان سمیه
16:53